نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

نویان جون

بدون عنوان

سلام عزیز دل مامان هفته پیش که قراربود شما و بابامحسن بیاین دنبالم و ما زودتر حرکت کنیم متاسفانه ماشین بابامحسن رادیاتورش ترکید و من به حالت انفجار و عصبانیت برگشتم خونه و با شما خوابیدیم و تا ساعت ٩ طول کشید تا ماشین یه رادیات نو واسش بخریم و عوض بشه و ساعت ١٠ راه افتادیم ولی هنوزم ترافیک بود و ساعت ٤ صبح خسته و کوفته رسیدیم ولی بقیه روزاش خیلی خوش گذشت روز عید خونه باباجون بودیم و شما تا دلت خواست تو حیاط بازی کردی از بازی با ذغال گرفته تا میرفتی از رو درخت نارگیلی و دافا (نارنگی و یافا)الهی مامان قربون اون زبونت بشه ،میچیدی میخوردی حسابی بازی کردی غروبم رفتیم خونه باباسهراب و اونجا عمو مامانی و بچه هاش و نوه هاشم بودن که یه نوه کوچولوش ...
30 مهر 1392

عید

عزیز دل مامان عید قربان بهت تبریک میگم و اینکه ما داریم میریم ساری هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا فردا برنامه فشرده کباب خوری داریم بازم هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا این مطلب قشنگ برات میزارم تا وقتی بزرگ شدی بدونی چه جوری با عشق زندگیت برخورد کنی و بدونی ما ازاون مادرشوهرا نیستیم و با دیدن عاشقی شازدمون بسیار بسیار لذت میبریم   پســـرم! پسر ِخوبم ميدونم که تو هم يه روزي عاشق مي شي. مياي وايميستي جلوي من و بابات و از دخترکي مي گي که دوسش داري!... اين لحظه اصلا عجيب نيست و تو ناگزيري از عشق....! که تو حاصل عشقي پســ ـرم...مامانت براي تو حرف هايي داره حرف هايي که به درد روزهاي عاشقيت مي خ...
23 مهر 1392

یه هفته خوب

سللللام بر مهربانترین پسر دنیا اول از همه ٣١ ماهگیت مبارک گل پسر مامان دیگه داری مرد مامان میشی فقط این منم منمات داره دیوونمون میکنه حس استقلال طلبی و اینکه همه کارارو خودت بکنی اینم یه مرحله دیگه هست میگذره هفته ای که گذشت خیلی خوب بود اول اینکه مامان جون و باباجون اومدم پیشمون و شمام مهدکودک نرفتی و خیلی بهت خوش گذشت یه شب رفتیم تیراژه و شما با باباجون سوار وسیله ها میشدی و حسابی خیلی خوب بود دوشنبه ساعت ٢ هم پرواز کردیم به سمت کیش البته با تاخیر و ساعت ٥.٣٠ کیش بودیم شمام که همش میگفتی داریم میریم کیش دریا شنا کنیم انقدر که دریارو دوست داری عشقم اینم نویان جون تو فرودگاه در انتظار سوار شدن هواپیما انقدر ذوق داشتی که میخواستی همین ک...
20 مهر 1392

مسافرت

ما فردا داریم میریم مسافرت 5 شنبه برمیگرویم با یه عالمه عکسای خوشگل  دوست دارم بهترینم البته شما یه کوچولو سرما خوروی ولی من یه سرمای بد ولی چون بلیط از قبل گرفتیم مجبوریم بریم امیدوارم بهمون خوش بگزره فعلا بابای
14 مهر 1392

تولد

سلام بر بهترین پسر دنیا خدایاشکرت پسر کوچولوی من انقدر درکش از مسایل زیاد شده که خیلی خوب با هم راجب چیزای مختلف صحبت میکنیم و پسرک کوچولوی من نظراتش خیلی خوب بیان میکنه یعنی اون همون نویان کوچولو که اندازه یه بالشت بود حالا اظهار نظر میکنه تو همه کار به مامانش کمک میکنه و البته میره آزمایشگاه و آقای دکتر نویان ما واسه چکاب ٦ ماهش  یه سری آزمایش نوشت و ما ٥شنبه صبح رفتیم آزمایشگاه و بعد از انجام کارهای اولیه و کلی هماهنگی که نویان روی پای محسن بشینه منم دستاش نگه دارم وقتی سرنگ واسه خون گرفتن رفت تو دست نازش با کمال تعجب دیدیم نویان هیچ عکس العملی نشون نداد وخود آقا که داشت خون میگرفت با ناباوری نگاش میکرد و نویان جون با دقت نگاه می...
6 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد